no-img
بوک کده

دانلود PDF کتاب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی 87 صفحه پی دی اف


بوک کده
گزارش خرابی لینک
اطلاعات را وارد کنید .

ادامه مطلب

PDF
دانلود PDF کتاب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی 87 صفحه پی دی اف
pdf
جولای 10, 2024
حجم فایل: 1MB
نویسنده : بوک کده
۲۵,۰۰۰ تومان

دانلود PDF کتاب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی 87 صفحه پی دی اف


سایت بوک کده دانلود PDF کتاب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی 87 صفحه پی دی اف را برای شما دوستان فراهم آورده است. نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران به‌دنیا آمد.

پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، فرزندِ آجودان حضور قاجار و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد (قلمستان عطا) و هنوز فامیل او (ابراهیمی‌های کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند. با سایت بوک کده همراه باشید.

 

کتاب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی

یکی از بچه ها گفت همه ی آنها همینطور هستند. تو تاحالا هیچ بادبادکی را دیده یی که یک سال عمر کند؟ نه خدا بادبادک ها را دوست ندارد .

 دانلود کتاب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی

بچه ها فریاد زدند: گله کرد؛ الله بده
پسرک بی بادبادک زیر چشمی نگاهی به آسمان کرد. دید که آوه … آسمان شهرش پر از بادبادک های هفت رنگ است. دلش نمی خواست گریه کند اما گریه اش گرفته بود.

پی دی اف کتاب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی

داد کشید که بادبادک ها همه مال بادند نه مال شما و بعد از روی بیکاری و دلتنگی بادبادک های روی آسمان را شمرد یکی … دو تا … سه تا … ده تا …. بیست تا … آوه … چقدر بادبادک خیال میکنم صدو نود تا باشند. .

PDF کتاب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی

خوب باشند. مگر چطور میشود؟ ما می خواهیم سرگرم باشیم. عاقبت یک قطره اشک بر گوشه ی چشم پسرک بی بادبادک نشست.

دانلود PDF کتاب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی

سنگی را از کنار جوی برداشت و به طرفی پرت کرد. بادبادک ها هنوز بالا می رفتند و باد موافق می وزید. بچه ها آنقدر جیغ می کشیدند و دست میزدند که حتی آدم های بزرگ هم گاهی دستی را نقاب می کردند و به آسمان می نگریستند.

 

در انتها می توانید برای اطلاعات بیشتر کتاب بهترین داستان های کوتاه احمد گلشیری را نیز مطالعه کنید.

 

فهرست مطالب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی :

فصل اول: دوگانه ی اول

ما دو مسافر بودیم یکی از شرق و دیگری از غرب ما دو مسافر بودیم من از مشرق مقدس می آمدم و او از مغرب سرد. او بار شراب داشت، و من، به جستجوی شراب آمده بودم. او شراب فروش بود و من مشتري مسلّم متاع او بودم. هر دو به یک شهر می رفتیم و هر دو به یک مهمانسرای به راستی که ما برای هم بودیم و برای هم آمده بودیم…

 

فصل دوم: دوگانه ی دوم 

سه خانه ی خالی رو به آفتاب در کنار هم خیابان خلوتی را می آراستند. با رنگ سرخ پنجره ها ، و نرده های چوبی کوتاه با تن گسترده ی پیچکها و لبخند ساده ی چند کاشی آبی رنگ. آنها خلوت خیابان را آراسته بودند. و نگهبان پیر و زنده دلی سرایدار این سه خانه ی خالی بود ..

 

فصل سوم: به دست باد

پاییز فصل باد های برگریز و غبار انگیز بادبادک های هفت رنگ دنباله دار و پا های برهنه و کوچک بچه های خیابان گرد از راه می رسید. بچه ها با گلوله های نخ کوک یا نخ هزار گردی جوراب های کهنه «الله» می دادند می دویدند می ایستادند، جیغ می کشیدند و باز «الله» می دادند. باد خاک آلودی آمد و دست بادبادکی را گرفت و بالا برد. بچه ها فریاد زدند: نخ بده نخ بده …

 

سوالات متداول:

  •  یکی از بچه ها علت کم عمر کردن بادبادک را چه می دانست ؟ 

پاسخ : اینکه خدا بادبادک ها را دوست ندارد

 

  •  پسرک وقتی به آسمان نگاه کرد چه چیزی مشاهده کرد؟

پاسخ : دید که آسمان شهرش پر از بادبادک های هفت رنگ است.

 

  • به نظر بچه ها کدام فصل مناسب بادبادک بازی بود ؟

پاسخ : پاییز

 

📚 😍 کتاب پیشنهادی

😍 چقدر خوشت اومد !


موضوعات :
داستانی

تصاویر پیش نمایش


دانلود PDF کتاب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی 87 صفحه پی دی اف-1
دانلود PDF کتاب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی 87 صفحه پی دی اف-1
دانلود PDF کتاب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی 87 صفحه پی دی اف-1
دانلود PDF کتاب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی 87 صفحه پی دی اف-1
دانلود PDF کتاب آرش در قلمرو تردید نادر ابراهیمی 87 صفحه پی دی اف-1

دیدگاه ها


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *